حسرت سرا. حسرت آباد. حسرت خانه. آرمان خانه. جائی که جز حسرت در آن نباشد: از نالۀ عاشقانۀ من حسرت کده گشت خانه من. فیاضی (از آنندراج). ، کنایت از دنیای فانی
حسرت سرا. حسرت آباد. حسرت خانه. آرمان خانه. جائی که جز حسرت در آن نباشد: از نالۀ عاشقانۀ من حسرت کده گشت خانه من. فیاضی (از آنندراج). ، کنایت از دنیای فانی
تحسر. حسرت کشیدن. تمنا کردن. (مجموعۀ مترادفات ص 123) : بلکه زان مستان که چون می میخورند عقلهای پخته حسرت می برند. مولوی. که همچون پدر خواهد این سفله مرد که نعمت رها کرد و حسرت ببرد. سعدی. تأثیر خفته است بخاک درت شبی حسرت کجا به بستر شبخواب میبرد. محسن تأثیر (از آنندراج). به تلخی مردنست و هر سر مو حسرتی بردن که اسباب خلاصی در گرفتاران شود پیدا. واله هروی (از آنندراج). به شب نشینی زندانیان برم حسرت که نقل مجلسشان حلقه های زنجیر است. (از اشعار دوران انقلاب مشروطه)
تحسر. حسرت کشیدن. تمنا کردن. (مجموعۀ مترادفات ص 123) : بلکه زان مستان که چون می میخورند عقلهای پخته حسرت می برند. مولوی. که همچون پدر خواهد این سفله مرد که نعمت رها کرد و حسرت ببرد. سعدی. تأثیر خفته است بخاک درت شبی حسرت کجا به بستر شبخواب میبرد. محسن تأثیر (از آنندراج). به تلخی مردنست و هر سر مو حسرتی بردن که اسباب خلاصی در گرفتاران شود پیدا. واله هروی (از آنندراج). به شب نشینی زندانیان برم حسرت که نقل مجلسشان حلقه های زنجیر است. (از اشعار دوران انقلاب مشروطه)
شمس قیس گوید: کافی است اعجمی که در وصل بدل همزۀ ملینه در لفظ آرند چنانکه بندگک و بندگی و بندگان و دایگک و دایگی و دایگان. (المعجم فی معاییراشعارالعجم ص 172). و رجوع به حروف بدل و ’گ’ شود
شمس قیس گوید: کافی است اعجمی که در وصل بدل همزۀ ملینه در لفظ آرند چنانکه بندگک و بندگی و بندگان و دایگک و دایگی و دایگان. (المعجم فی معاییراشعارالعجم ص 172). و رجوع به حروف بدل و ’گ’ شود